محمد امين و نازنين؛ نور ديدگانم

اولين ها

  يا حي يا قيوم اين عكس ها جزء اولين عكس هايي بود كه از شما نازنينان در قاب دوربين گوشي موبايل خانمي نقش بست ...
29 بهمن 1392

چند روز تا وداع

كم كم دارم وسايلم را جمع مي كنم تا عازم شوم، عازم سفري يك ماهه، دوباره مي خواهم جار الله شوم، همسايه خدا در شهر خدا؛ مكه. اما امسال حال و هوايم با آن چند سفر قبلي فرق مي كند.آن روزها كه شما نبوديد تنها دلم بهانه مادرتان را مي گرفت و همه دلتنگيهايم براي او بود. اما حالا سه تا شده ايد. و من از همين حالا دلتنگ شيرين زباني و شيطنتتان شده ام. و در اين درد فراق تنها به حضرت دوست پناه مي برم  و از او ياري مي جويم. و اياك نستعين آقا محمد امين و نازنين خانوم ؛ نور ديدگانم خدمت به زائران بيت الله الحرام لذت عجيبي دارد حس مي كني خادم سراي حضرت دوست هستي  تو را برگزيده اند براي خادمي، اما در عين حال مسئوليتي است دشوار وسخت ، چرا كه ميزبا...
28 بهمن 1392
1